عشق و عطش(امام حسین)

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

دین پیامبر اکرم قبل از بعثت چه بوده است؟

07 آبان 1399 توسط خوشدوني فراهاني

سؤال:

پیامبر اکرم (ص) قبل از اینکه پیامبر بشوند چه دینی داشتند؟

جواب:

در اینکه پیغمبر گرامى اسلام (ص) قبل از بعثت هرگز براى بت سجده نکرد و از خط توحید منحرف نشد شکى نیست، و تاریخ زندگى او نیز به خوبى این معنى را منعکس مى کند اما در اینکه بر کدام آئین بوده؟ در میان علما گفتگو است.

بعضى او را پیرو آئین مسیح (ع) مى دانند، چرا که قبل از بعثت پیامبر (ص)، آئین رسمى و غیر منسوخ، آئین او بوده است.

بعضى دیگر او را پیرو آئین ابراهیم (ع) مى دانند، چرا که «شیخ الانبیاء» و پدر پیامبران است و در بعضى از آیات قرآن آئین اسلام به عنوان آئین ابراهیم معرفى شده «مله ابیکم ابراهیم» (حج ـ ۷۸).

بعضى نیز اظهار بى اطلاعى کرده و گفته اند: مى دانیم آئینى داشته، اما کدام آئین؟ بر ما روشن نیست!

گرچه هر یک از این نظرات برای خود دلیل دارد، اما هیچکدام مسلم نیست، و مناسب تر از اینها نظر چهارمى است و آن اینکه: پیامبر (ص) شخصاً برنامه خاصى از سوى خداوند داشته که برطبق آن عمل مى کرده، و درحقیقت، آئین مخصوص خودش بوده، تازمانى که اسلام براو نازل گشت.

شاهد این سخن حدیثى است که در نهج البلاغه آمده، که مى گوید: «خداوند از آن زمان که رسول خدا از شیر باز گرفته شد بزرگ ترین فرشته اش را قرین وى ساخت، تا شب و روز او را به راههاى مکارم، و طرق اخلاق نیک سوق دهد».

مأموریت چنین فرشته اى دلیل بر وجود یک برنامه اختصاصى است.

شاهد دیگر اینکه در هیچ تاریخى نقل نشده است که پیغمبر اسلام (ص) در معابد یهود یا نصارى یا مذهب دیگر مشغول عبادت شده باشد، نه در کنار کفار در بتخانه بود، و نه در کنار اهل کتاب در معابد آنان، در عین حال پیوسته خط و طریق توحید را ادامه مى داد، و به اصول اخلاق و عبادت الهى سخت پایبند بود.

روایات متعددى نیز ـ طبق نقل علامه مجلسى در بحار الانوار ـ در منابع اسلامى آمده است که پیامبر (ص) از آغاز عمرش مؤیّد به روح القدس بود و با چنین تأییدى مسلماً بر اساس الهام روح القدس عمل مى کرد.

علامه مجلسى، شخصاً معتقد است که پیامبر اسلام (ص)قبل از مقام رسالت داراى مقام نبوت بوده، گاه فرشتگان با او سخن مى گفتند، و صداى آنها را مى شنید، و گاه در رؤیاى صادقه به او الهام الهى مى شد، و بعد از چهل سال به مقام رسالت رسید، و قرآن و اسلام رسماً بر او نازل شد، او شش دلیل بر این معنى ذکر مى کند که بعضى از آنها با آنچه در بالا آوردیم هماهنگ است (توضیح بیشتر را مى توانید در جلد ۱۸ بحارالانوار صفحه ۲۷۷ به بعد مطالعه کنید).(۱)

——————————————–

(۱) به نقل از کتاب:۱۸۰ پرسش و پاسخ، ناصرمکارم شیرازی، سؤال۴۰

 نظر دهید »

آیا والدین در گناهان فرزند خود شریک هستند؟

06 آبان 1399 توسط خوشدوني فراهاني

آیا والدین در گناه اعمال ناشایست فرزند سهیم هستند؟

اسلام بر یک قاعده و قانون کلی تاکید دارد: هر کس بار گناهش را خود به دوش میکشد و هیچکس بار گناه دیگرى را به دوش نمیکشد:

مَنِ اهْتَدى‏ فَإِنَّما یَهْتَدی لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى‏؛

هر کس هدایت شود، براى خود هدایت یافته و آن کس که گمراه گردد، به زیان خود گمراه شده است و هیچ کس بار گناه دیگرى را به دوش نمى‏کشد. (اسراء/۱۵)

اما این قانون تبصره ای هم دارد و آن اینکه: اگر فردی در ارتکاب گناه توسط دیگران نقش داشته باشد وزر و وبال گناه دیگران دامنگیر او هم خواهد بود. قرآن در این باره میفرماید:

لِیَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَهً یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذینَ یُضِلُّونَهُمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما یَزِرُون؛

آنها باید روز قیامت، هم بار گناهان خود را بطور کامل بر دوش کشند و هم سهمى از گناهان کسانى که بخاطر جهل، گمراهشان میسازند! بدانید آنها بار سنگین بدى بر دوش مى‏کشند!

(نحل/۲۵)

در روایتی از امام باقر میخوانیم:

بنده‌ای از بندگان خدا که سنّت نیکو و شایسته ای از خود به‌ جا گذارد پاداشش با پاداش کسی که به ان سنّت عمل می کند برابر است، بی آنکه از پاداش عمل کننده به آن چیزی کم شود؛ و هر بنده ای از بندگان خدا که کار زشت و نکوهیده ای را پایه گذاری کند، گناهش همان گناه کسی است که به آن بدعت عمل می ‌کند، بی آنکه از بار گناه یکی از آنها کم گردد.

(ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص: ۱۳۲)

بنابراین در صورتى والدین در گناه اعمال بد فرزندان خود سهیم هستند که نقشی در ارتکاب آن گناه داشته باشند مثلا در امر تربیت و هدایت آنها کوتاهى کرده و مقصر باشند.

هر آن کسی که در این دنیا باعث هدایت دیگران شده باشد مثلا انسانها را ارشاد نموده است و آنها به سبب ارشاد او هدایت یافته اند چنین شخصی با اعمال نیک هدایت یافته ها شریک می باشد حال پدر باشد و یا هر شخص دیگری باشد، همچنین اگر شخصی باعث گمراهی افراد شود و اسباب گمراهی را برای بندگان الله به روشهای مختلفی فراهم سازد چنین شخصی با گناهان این افراد شریک خواهند بود.

رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است :

«مَنْ دَعَا إِلَی ضَلالَهٍ کَانَ عَلَیْهِ مِنَ الإِثْمِ مِثْلُ آثَامِ مَنْ تَبِعَه،ُ لا یَنْقُصُ َ مِنْ آثَامِهِمْ شَیْئًا»

هر کس (مردم را) به سوی کار بدی دعوت کند، همسان گناهان کسانی که از او پیروی می کنند ، گنه کار است واز گناهان آنان چیزی نمی کند. (وهمینطورباالعکس)

اگر والدین باعث به بیراهه رفتن فرزند شوند نیز در گناه شریک خواهند بود لذا تربیت صحیح اسلامی فرزند بر والدین واجب است.

در روایتی از امام کاظم آمده است:

مردی از پیامبر سؤال کرد: حق پدر بر فرزند چیست؟ حضرت فرمود: او را با نام صدا نکند؛ در راه رفتن از او جلو نیفتند؛ قبل از او ننشیند؛ کاری انجام ندهد که مردم به پدرش ناسزا بگویند. (الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص: ۱۵۸)

منبع : مذهبی بیتوته

 نظر دهید »

امام عصر؛ گمشده ی سه علم

05 آبان 1399 توسط خوشدوني فراهاني

آیت الله مجتبی تهرانی، امام عصر را گمشده سه علم اخلاق، فلسفه و عرفان می خواند و با بیان اینکه معرفت خدا همان شناخت امام زمان است، می فرمود: وجود مقدس امام زمان(عج) حلقه ارتباطیِ بین واجب و ممکن است و اگر او را شناختی، بدون اینکه تقاضا کنی، خدا او را به تو می شناساند…

 

« بسم الله الرحمن الرحیم »

دسته بندی گروهی از روایات در باب مسئله  امام:

۱- وجود امام در هر عصر

روایات متعددّی در باب مسئله امام وارد شده است. یک دسته از روایات در باب مسئله وجود امام در هر عصر است به این مضمون که اگر حجّت الهی نباشد، زمین و آنچه بر روی زمین است از بین می‌روند. بیش از پنجاه روایت با این مضمون در بحار موجود است. «لولا الحجّه لَساخت الارضُ باهلها».

در روایت دیگری محمد‌بن‌فُضِیل می‌گوید: به امام هشتم(صلوات‌الله‌علیه)  عرض کردم: «أَ تَبْقَی الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ»، آیا می‌شود زمین بدون امام باقی بماند؟! «فَقَالَ لَا»، حضرت فرمودند: خیر، نمی‌شود. «قُلْتُ فَإِنَّا نَرْوِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام)»، عرض کردم: از جدّ بزرگوار شما امام صادق(صلوات‌الله‌علیه) نقل شده که فرموده‏اند: «أَنَّهَا لَا تَبْقَی‏ بِغَیْرِ إِمَامٍ»، زمین بدون امام باقی نمی‌ماند. بعد به حضرت عرض می‏کند: «إِلَّا أَنْ یَسْخَطَ اللَّهُ عَلَی أَهْلِ الْأَرْضِ أَوْ عَلَی الْعِبَادِ»، برای ما روایت کرده‌اند که: اگر امام روی زمین نباشد، خداوند اهل زمین و بندگان را را مورد سخط و خشم قرار می‌دهد. « فَقَالَ لَا لَا تَبْقَی إِذاً لَسَاخَتْ » [۱]، حضرت فرمودند: این روایت اشتباه است. اگر امام روی زمین نباشد، زمینی نمی‌ماند که خداوند بخواهد اهلش را مورد خشم قرار دهد.

در روایت دیگری از باقر (صلوات‌الله‌علیه) نقل شده است که حضرت فرمودند:

« لَوْ أَنَّ الْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ سَاعَهً »، بر فرض محال اگر امام حتّی لحظه‏ای از زمین برداشته شود؛ صحبت لحظه است نه یکی، دو روز، « لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا کَمَا یَمُوجُ‏ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ »، همه اهل زمین در هم کوبیده می‏شوند و از بین می‌روند. [۲]

۲- معرفت نسبت به امام

دسته دیگری از روایات در باب معرفت نسبت به امام است که اگر کسی نسبت به امام زمانش حتّی به اندازه یک شب معرفت نداشته باشد، «مَاتَ‏ مِیتَهً جَاهِلِیَّه [۳]»، به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته است. دسته دیگری از روایات به این مضمون‏اند که: اگر بنا شود همه از بین بروند و فقط یک نفر روی زمین باقی بماند، آن یک نفر باید امام باشد.

دسته بندی نظرات سه علم در باب امام:

برای توضیح روایات ذکر شده، می‏خواهم بحث عمیقی را مطرح کنم:

سه دسته از علما ذیل این مسئله، بحث‏های پیچیده‏ای دارند که ساده‏ شده آن را می‏گویم:

۱- فلاسفه

دسته اوّل؛ فلاسفه. برخی عالمان فیلسوف می‏گویند:

ما واجب الوجود، ممکن الوجود، قدیم و حادث را می‌فهمیم و می‏دانیم که خدا قدیم است و ما حادث. سؤال این است که نقطه اتّصال و رابط بین حادث و قدیم چیست؟ حلقه‌ای که ممکن را به واجب متصّل می‌کند چیست؟ اگر بگویی آن حلقه اتّصال از سنخ واجب است، یک سری اشکالات پیش می‌آید و اگر بگویی از سنخ ممکن است اشکالات دیگر پیش می‌آید؟ بحث، خیلی دقیق، ظریف و پیچیده است.

۲- عرفان

دسته دوم؛ عرفا. اهل معرفت نیز در باب غایت و هدف خلقت انسان بحثِ عرفانیِ بسیار مهمّی دارند که از آیات قرآن و روایات استخراج کرده‏اند. اهل معرفت می‏گویند: هدف از خلقت انسان، معرفت‏الله، به معنای شهودالله، فنای ‏فی‏الله و لقاءالله است و بحث در این است که انسان چگونه می‏تواند به این مرتبه برسد. فلاسفه ‏ علمی است و از نظر مفاهیم بحث می‏کنند، امّا این بحث معرفتی است.

۳- اخلاق

دسته سوم؛ علمای اخلاق. این دسته از بزرگان می‏گویند: بیشتر مباحث اخلاقی، دستوری است، حال از نظر عملی برای رسیدن به هدف از خلقت چه باید کرد؟ انسان چگونه می‏تواند وادی سیر و سلوک را طیّ کند؟

لذا بحث‌های معرفتی و اخلاقی یک رابطه تنگاتنگ با هم دارند؛ چون هدایت دو نوع است: «ارائه طریق» و «ایصال به مطلوب». ارائه طریق که به معنای نشان دادن است توسّط علمای اخلاق صورت می‏گیرد، امّا در ایصال به مطلوب که بحثی معرفتی است، رساندن به مقصود است نه فقط نشان دادن راه. اگر از کسی آدرسی را بپرسی، یک وقت می‌گوید: از اینجا برو، یک وقت ایصال به مطلوب می‏کند؛ یعنی دستت را می‌گیرد و به مقصد می‏رساند.

لذا به طور خلاصه در اخلاق به دنبال ارائه طریق و دستورالعمل هستیم، در عرفان به دنبال کسی هستیم که دست ما را بگیرد و به هدف برساند و در فلسفه به دنبال حلقه اتّصال ممکن و واجب هستیم. هر سه به دنبال یک گمشده هستند که آن هم وجود مقدّس امام زمان(صلوات‌الله‌علیه) است و غیر ایشان راهی نیست.

تطبیق نظرات با روایات شریفه:

ابن‌سلم در روایتی از امام صادق(صلوات‌الله‌علیه)  نقل می‌کند که حضرت فرموده‏اند: «الْإِمَامُ عَلَمٌ‏ بَیْنَ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَیْنَ خَلْقِهِ»، امام رابط بین ممکن و واجب، حادث و قدیم و نشان دهنده راه الهی است. علم سه معنا دارد: نشانه برای شناخت راه، فاصله بین دو زمین و مهتر و جلودار. لذا حضرت گمشده هر سه علم اخلاق، عرفان و فلسفه را معرّفی فرموده‏اند. در واقع حضرت فرموده‏اند: امام کسی است که ارائه طریق می‏کند؛ نشانه برای شناخت راه است، امام حلقه اتّصال بین واجب و ممکن است؛ فاصله بین خدا و خلق است، امام کسی است که ایصال به مطلوب می‏کند؛جلودار و مهتر است. در ادامه حضرت می‏فرمایند: «فَمَنْ عَرَفَهُ کَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْکَرَهُ کَانَ کَافِراً» [۴]، پس هر کس او را بشناسد مؤمن است و هر کس منکر او شود کافر است.

در روایتی دیگر امام صادق(صلوات‌الله‌علیه) می‏فرمایند: «خَرَجَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع عَلَی أَصْحَابِهِ فَقَال‏»، روزی امام حسین(صلوات‌الله‌علیه) به اصحابشان فرمودند: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ مَا خَلَقَ‏ الْعِبَادَ إِلَّا لِیَعْرِفُوه‏»، ای مردم! خداوند بندگان را جز برای معرفت پیداکردن خلق نفرمود. در اینجا معرفت، شناسایی مفهومی نیست، بلکه شناخت شهودی و عرفانی است؛ «فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوه‏»، عبادت وقتی محقّق می‏شود که عبد خدا را شهود کند و در دل عظمت خدا را ادراک نماید و عبادت بدون معرفت پوسته بدون مغزی است [۵]؛ «فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَهِ مَا سِوَاه‏» وقتی خدا را پرستش کرد، به سبب همین پرستش، از پرستش غیر او بی نیاز می‌شوند و دیگر موجودی را عبادت، یعنی کُرنش درونی، نمی‌کنند. «فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ‏» شخصی به حضرت عرض می‌کند: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی فَمَا مَعْرِفَهُ اللَّهِ»، ای پسر پیغمبر! پدر و مادرم فدایت! معرفت الهی چیست؟ «قَالَ مَعْرِفَهُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُم‏» حضرت می‌فرمایند: معرفتِ خدا، معرفتِ امام زمان است. یعنی وجود مقدس امام زمان (صلوات‌الله‌علیه) حلقه‌ی ارتباطیِ حادث و قدیم و برزخ بین واجب و ممکن است و به تعبیر ادعیه مجرای فیض الهی است و اگر او را شناختی، بدون اینکه تقاضا کنی، خدا را به تو می‏شناساند. نه می‌توانی بگویی خدا است نه می‌توانی بگویی مخلوق است. در روایتی است که: «نزّلونا عن‏ الرّبوبیّه و قولوا فینا ما شئتم. [۶]» غیر از ربوبیّت هر چه می‏خواهید درباره فضائل ما بگویید.

تا اینجا حضرت بُعد فلسفی، یعنی وجود و هستی را فرمودند، امّا در ادامه به بُعد اخلاقی و ارائه طریق اشاره می‏فرمایند. «الَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُهُ»، اگر آن موجودی که تو را ایصال به مطلوب میکند، شناختی، باید از او اطاعت کنی و هر چه می‌گوید عمل کنی؛ چون او است که ایصال به مطلوب و ارائه طریق می‌کند.

چگونگی بهره‏ مندی از امام غائب:

حال سؤال می‏شود: چگونه از امام بهره ببریم در حالی‏که امام زمان در غیبت هستند؟

جواب به این سؤال در هرسه بعد باید پاسخ داده شود،

۱- ارائه طریق؛ در باب مباحث اخلاقی تمام دستورات ازطریق‌ پیامبر اکرم و ائمه طاهرین (صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین) به ما رسیده است و در این باب کمبود نداریم.

۲- مباحث فلسفی؛ در روایتی است که امام زمان(صلوات‌الله‌علیه) در زمان غیبت مثل خورشید پشت ابر هستند؛ یعنی همان‏طور حیات جانداران به خورشید وابسته است چه پشت ابر باشد و چه نباشد، بدون امام زمان هم حیاتی نیست چه غائب باشند، چه ظاهر چون ایشان رابط بین ممکن و واجب و قدیم و حادث‏اند و اگر رابط نباشد، هیچ چیزی وجود نخواهد داشت.

۳- ایصال به مطلوب؛ در این مورد آیا باید حضرت را شهود کنیم؟ برخی به دنبال زیارت حضرت هستند و خیلی دعا می‌کنند، اگر درون کسی غیر این حالت وجود داشته باشد، خلل و کمبود دارد، باید این‏گونه بود، امّا از این نکته ‌نباید  غفلت کرد که آیا باید تقاضای شهود داشته باشیم یا قابلیّت شهود؟ تقاضای شهود لازمه ایمان است، امّا انسان باید قابلیّت شهود را در خود ایجاد کند و بزرگانی امثال مقدّس‏اردبیلی و سیّدبحرالعلوم چون قابلیّت شهود را در خود ایجاد کرده بودند، خدمت امام زمان (صلوات‌الله‌علیه) می‏رسیدند.

حتّی اختصاص به اهل کرامت هم ندارد؛ در زمان کودکی من، مرحوم والد ما با یکی از اولیاء خاصّ خدا ارتباط داشت. تشرّف آن ولیّ خدا به حضور امام زمان«صلوات الله علیه»، قابل انکار نبود. ایشان یک مغازه پینه‏دوزی هم در بازار داشت. حتّی ایشان می‏گفت: گاهی آقا شب‏های جمعه یک‏دفعه می‏آیند، می‏فرمایند: بیا برویم کربلا زیارتی کنیم و برگردیم. با آقا می‏روم کربلا و بر می‏گردم. این‏ها خواب و قصّه و داستان نیست. مرحوم والد ما می‏گفت: آقا تشریف می‏آورند پیش ایشان، نه این، خدمت آقا برود. پدرم گفت، که از او پرسیدم: فلانی! گفت: بله! گفتم: چه شده است که ایشان تشریف می‏آورند آنجا پیش تو؟! گفت: اتّفاقاً خودم همین سؤال را از آقا پرسیدم که چطور شده که شما می‏آیید اینجا پیش من احوالم را می‏گیرید؟ ایشان به من فرمودند: برای خاطر اینکه در تو هیچ هوای نفس نیست. وقتی از حبّ به دنیا تخلیه شدی، ولی الله اعظم دستت را می‌گیرند؛ مگر کسی که حبّ دنیا، چه مالش و چه جاهش پیکره‌اش را گرفته باشد، می‌تواند خدمت امام زمان«صلوات الله علیه»، برسد تا حضرت ایصال به مطلوب بفرمایند؟!

لذا در باب انتظار فرج که روایات بسیار داریم که افضل اعمال است، چه کسی می‌تواند منتظر باشد؟ کسی که حبّ دنیا دارد؟ اگر امام زمان (صلوات‌الله‌علیه) تشریف بیاورند، حاضرم دست از همه چیز بردارم و هر امر فرمودند بگویم: چشم؟ اگر این‏چنین شویم، بی برو برگرد دستمان را خواهد گرفت، چه چشم ظاهری ببیند، چه نبیند. اینجا است که عبادات‌ روح می‏گیرند و طاعات‌ مغز پیدا می‌کنند و از پوست بودن خارج می‏شوند.
 
 اگر کسی این حالت در آن نباشد، منحرف است. زیرا این‏گونه بودن طبق موازین است، لذا در روایات متعدّد داریم که اگر کسی امام زمانش را نشناسد، « مَاتَ‏ مِیتَهً جَاهِلِیَّه [۷]»، به مرگ جاهلیّت مرده است.

خدایا بحقّ مهدی موعودت؛ یعنی موجودی که الآن محبوبترین موجودات نزد تو است، دست ما را از دامن او کوتاه مکن!

———————-

[۱] بحار الأنوار؛ ج‏۲۳؛ ص۳
[۲] بحار الأنوار؛ ج‏۲۳؛ ص۳۴
[۳] بحار الأنوار؛ ج‏۳۲؛ ص۳۲۱
[۴] بحار الأنوار؛ ج‏۲۳؛ ص۸۸
[۵] البتّه اشتباه نشود! باید مدتی عبادت کند تا به مغز آن برسد.
[۶] منهاج النجاح فی ترجمه مفتاح الفلاح ص۳۳
[۷] بحار الأنوار ؛ ج‏۳۲ ؛

 نظر دهید »

سبک زندگی مدرن،حجاب عصر ظهور

04 آبان 1399 توسط خوشدوني فراهاني

حجاب امروز در مقابل اسلام و عصر ظهور، حجاب مدرنیته است. مدرنیته، بزرگترین و پیچیده ترین حجاب معاصر در مقابل حقیقت ولایت حقه است؛ یعنی تجمع شیطنت ها و ملعنت های تاریخی است که به این جریان تبدیل شده است…

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 مقدمه

عصر ظهور ، عصر ویژه ای است که همه تلاش انبیاء‌ و اوصیای ‌آنها و اولیای ‌الهی معطوف به آن عصر بوده و محور تحقق آن دوران هم وجود مقدس حضرت بقیه الله (ع) و خلیفه تام خداست و ما همه مهمان این سفره هستیم. و انتظار یک عمل در عرض سایر اعمال نیست بلکه یک رویکرد جاری در همه زندگی ماست و باید همه ابعاد زندگی را بپوشاند.

۱ـ انتظار ، رویکرد ارتقاء « توحید ، ولایت و شریعت » در جامعه

انتظاری که ما باید دنبال کنیم یک انتظار صرفاً با رویکرد فقهی نیست. برخی گاه دین را در فقه احکام خلاصه می کنند و می گویند اگر حکومتی دینی باشد باید احکام شریعت، عملی شود. این حرف، درست است و حکومت دینی هم باید حکومتی باشد که در آن، احکام و فروع، اقامه شوند؛ «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاه». ولی این کافی نیست؛ چون دین، خلاصه در فروع و احکام و شریعت نمی شود بلکه باطن دین، ولایت حقه هست که وقتی محقق شد همه خیرات و اخلاق کریمه، ساری و جاری خواهند شد و شریعت، اقامه شده و جامعه، زنده به حیات طیبه می شود؛ و بالاتر از آن، حقیقت توحید محقق می شود. لذا مأموریت اصلی حکومت دینی اقامه توحید است و بعد هم اقامه ولایت است (که طریق تحقق و ادامه توحید است) و در ادامه به جریان شریعت می رسد. انبیاء هم وقتی می آمدند آغاز دعوتشان به شرایع نبوده، به «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا» بوده است؛ گرچه بعداً همین توحید را تفصیل می دادند. این شرایع هم چیزی جز توحید نیست؛ یعنی نماز و روزه و حج و زکات، و به طور کلی انجام محرمات و ترک واجبات، چیزی جز مناسک بندگی و مناسک توحید نیست.

بر این اساس، رویکرد ما به حکومت دینی و به دوره ظهور نباید صرفاً یک رویکرد فقهی باشد، بلکه باید اصول و فروع را با هم ببینیم. مثلاً ما وقتی می خواهیم یک حکومت دینی را ارزیابی کنیم که آیا توفیق داشته است یا خیر، باید ببینیم که چقدر موازنه قدرت را به نفع اسلام تغییر داده و پرچم اسلام را در عالم برافراشته و یاد خدای متعال و مکتب اهل بیت (ع) را احیا کرده است و در ادامه، تحقق یا عدم تحقق فروع را هم ارزیابی کنیم؛ چون اگر حکومتی دینی باشد حتماً باید آرام آرام مجاری تحقق احکام را هم فراهم کند. در رویکرد انتظار، باید دنبال جامعه منتظری باشیم که در آن، هم اصول و هم فروع رشد کرده باشد. جامعه دینی و جامعه منتظر، جامع و دربردارنده توحید، ولایت و شریعت است؛ یعنی جامعه منتظر، جامعه توحیدی و ولایی و فقهی است.

۲ـ انتظار یعنی نصرت جمعی و تاریخی امام (عج) در بنای کاخ عظیم ظهور

رویکرد انتظار نباید صرفاً رویکرد فردی باشد. انتظار باید یک رویکرد جمعی باشد و حقیقت جمعی ما یک حقیقت منتظر باشد؛ یعنی باید اجتماع قلوب بر مطالبه ظهور واقع شود؛ نه اینکه صرفاً افراد (به صورت جزایر مستقل) بخواهند منتظر باشند. ما جامعه منتظر می خواهیم نه صرفاً فرد منتظر. و بلکه انتظار باید یک انتظار تاریخی باشد یعنی انتظار، یک پرستش تاریخی و عبادت تاریخی است که همه ما در آن نقش ایفا می کنیم.

بنای عصر ظهور، بنایی نیست که یک نسل بتواند آن را اقامه اش کند. نسل ها می آیند هر کدام یک سنگ بنایی می گذارند و سپس، معماری می شود و در عصر ظهور به وسیله حضرت، تام و تمام می شود. «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ». همه انبیاء‌ (ع) و همه معصومین (ع) و بلکه همه آحاد جامعه موحدین، در این عبادت عظیم شریکند؛ یعنی همه به اندازه خودشان می خواهند کاری کنند که آن دولت اقامه شود. البته پیداست سهم اصلی از آنِ امام (ع) است ولی به اندازه ای که به ما مشارکت دادند می توانیم در این بنای رفیع کاخ عصر ظهور حضور داشته باشیم. بنای عظیم عصر ظهور که کاخ رفیع عبادت است و توحید در آن محقق می شود، بنایی است که همه تاریخ در آن مشارکت دارند و هم افزایی می کنند. انسان و جامعه منتظر، آن انسان و جامعه ای است که سهم خود را در بنای تاریخی عصر ظهور ایفا می کند و یک عبادت مشاع تاریخی و همدلی، همفکری و همکاری بزرگ یک جبهه عظیم تاریخی را رقم می زند؛ در این جبهه، همه در ثواب هم شریک هستند و کار هم را دوست دارند و دشمنان را طرد و لعن می کنند.

این تاریخ عظیمی که به سمت ظهور دارد حرکت می کند پرچم دارانی دارد که پرچم داران تاریخی اند؛ یعنی مربوط به یک دوران نیستند؛ مثل انبیاء اولوالعزم (ع) و ائمه هداه معصومین (ع) که یک دوران تاریخی را معماری می کنند و به سمت ظهور، سوق می دهند. بنابراین، افعالی که معطوف به عصر ظهور انجام می گیرد، یکسان نیستند یک سری افعال، مثل عاشورا، تاریخ سازند، یک سری افعال در مقیاس رهبری اجتماعی است که یک سهم از مدیریت و ولایت حقه تاریخی است. سهم عده ای هم پایین تر است و به اندازه خودشان در این عبادت تاریخی شریکند. در این حرکت تاریخی، انسان ها در عبادت معصوم (ع) شریک می شود. یکی بزرگان می فرمود آن چیزی که اصحاب سیدالشهداء (ع) را خیلی ممتاز کرده این است که آنها با امام حسین (ع) در این فعل عظیم شریک شدند؛ «السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ وَ أَحِبَّاءَهُ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَصْفِیَاءَ اللَّهِ وَ أَوِدَّاءَهُ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَنْصَارَ دِینِ اللَّهِ …». در دعای عهد هم آمده است: «اللّـهُمَّ اجْعَلْنی مِنْ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ». پس، ما می توانیم یک کاری بکنیم که ناصر حضرت در بنای دوران عصر ظهور شویم. انتظار یعنی نصرت حضرت در اقامه عصر ظهور.

۳ـ تاریخی بودن عصر ظهور و تاریخی بودن حجاب عصر ظهور

تحقق عصر ظهور موانعی دارد. همان گونه که خود عصر ظهور یک بنای رفیع تاریخی است مانع آن هم یک بنای تاریخی است. حجاب عصر ظهور، یک حجاب ساده نیست. قرآن همان طور که که اصل ظهور را با شکوه و عظمت بیان می کند، مقابل آن را هم، یک تفرعن پیچیده می داند. «وَ کَذلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوّاً شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ» حضرت، شیاطین انسی و جنی داشتند که به خیال خودشان، کارهای حضرت را رصد می کردند و محورشان خود ابلیس است! اینها می خواستند مردم را از اطراف معصومین (ع) پراکنده کنند؛ «لَاَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ». پس، دستگاه باطل و حجاب عصر ظهور را یک حجاب ساده نبینیم. این حجاب، همانی است که در قرآن از آن تعبیر می شود به: «أوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُّجِّیٍّ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ». این طرف، آیه نور است آن طرف، آیه ظلمات است.

البته در عین این که قرآن این دستگاه را خیلی وسیع و گسترده مطرح می کند و دورانش را هم خیلی تاریخی تر و طولانی تر از این دنیا (و از ماجرای درگیری جهل با عقل و شش هزار سال عبادت ابلیس) معرفی می کند، جبهه باطل را در مقابل اولیای الهی، خیلی کوچک می داند؛ در مجموع با همه وسعت با همه گستردگی با همه شیطنت و ملعنتی که دستگاه باطل دارد قرآن می فرماید: «فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً». گاهی از آن تعبیر می کند به: «یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ»، یا «إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا» و یا «إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا». یعنی همه شیطنت های دستگاه فراعنه، در مقابل تدبیر اولیاء حق و در مقابل امیرالمؤمنین (ع) (نه در مقابل ما) هیچ است و ما باید برای رهایی از فتنه های طواغیت، به این آستان پناه ببریم؛ «اِنَّما مَثَلُ اَهْلِ بَیْتى فیکُمْ کَمَثَل سَفینَهِ نوحٍ علیه‏السلام مَنْ دَخَلَها نَجا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها غَرِقَ». در مقابل این فتنه های عظیم یک پناهگاه بیشتر نیست: «إنَّ الُحُسَین مِصباحُ الهُدی وَ سَفینهُ النِّجاه». عبور از این دریای مواج طوفانی ظلمانی با این کشتی و با این چراغ ممکن است.

۴ـ سبک زندگی مدرن ، بزرگترین حجاب و مانع رویکرد انتظار

حجاب امروز در مقابل اسلام و عصر ظهور، حجاب مدرنیته است. مدرنیته، بزرگترین و پیچیده ترین حجاب معاصر در مقابل حقیقت ولایت حقه است؛ یعنی تجمع شیطنت ها و ملعنت های تاریخی است که به این جریان تبدیل شده است. مدرنیته به صراحت از نفی خدا و زندگی بی خدا صحبت می کند و تمدنی است که بین زندگی و بندگی تفکیک کرده است؛ یعنی بندگی را محو کرده و برای زندگی بشر از روزی که متولد می شوند تا روزی که می میرند برنامه ریخته است و بلکه برای قبل از تولدشان تا بعد از مرگ شان هم برنامه دارد.

این تمدن، مدل های پیچیده ای برای ابعاد مختلف زندگی طراحی کرده است؛ مثلاً آن قدر «تغذیه» را پیچیده کرده اند که ده ها صنعت بزرگ، دانش های پیچیده و پشتیبان از روان شناسی تا زیست شناسی تا جامعه شناسی تا هنر و علوم صنعتی را به خدمت می گیرند تا نظام تغذیه بشر را ساماندهی کنند. هنر را در تغذیه ضرب کردند و هنر ایجاد اشتها درست شد. بعد رابطه این الگوی تغذیه را با الگوی تفریح ملاحظه می کنند و هم چنین تناسب بین اشتغال و تغذیه را هم می بینند و مثلاً «فست فود» ها را راه می اندازند؛ در شهری که همه تک شغلی هستند و خانم ها بیشتر، خانه دار هستند هیچ وقت فست فودها در آنجا رشد نمی کند ولی وقتی همه چندشغله هستند و خانم ها همه سر کار هستند خب پیداست که فست فودها مشتری دارد.

کاری که اینها کرده اند آن است که آرام آرام یک سبک¬های زندگی ساده را با دانش پشتیبان با تکنولوژی پشتیبان به یک الگوی پیچیده همه جانبه تبدیل کردند؛ و مثلاً اینها مسافرت را به صنعت پیچیده توریسم تبدیل کردند. الگوی پوشاک، الگوی مسکن، الگوی شهرسازی، الگوی تفریح، الگوی اشتغال، الگوی تحصیل، الگوی ازدواج و سایر الگوها هم همین روند را طی کرده است؛ یعنی همه را پیچیده کردند و همه این مجموعه های پیچیده را درون یک مجموعه بزرگتر پیچیده، هم افزا و هماهنگ کردند و نامش را «الگوی توسعه» گذاشتند و کشورها را به کشورهای توسعه یافته، در حال توسعه و عقب مانده تقسیم کردند؛ یعنی یک تحقیر و تجلیل هم پشت سر آن قرار دادند تا همه ملت ها را دنبال سر خود راه بیندازند. آنها وقتی طراحی سبک زندگی را در مقیاس الگوی توسعه فراگیر می کنند اول این سبک های ساده را به یک آیین پیچیده تبدیل می کنند و این آیین های پیچیده را در الگوهای به هم پیوسته در یک شبکه هم افزا قرار می دهند؛ پشتیبان این شبکه چیست؟ ایدئولوژی و فلسفه مادی. معبرش کجاست؟ دنیا. در این صورت، یک جامعه جهانی به وجود می آید که معبدش دنیاست و دنیا پرستی می کند.

سکولاریزم یعنی همین یعنی تفکیک بندگی و زندگی. البته اصل بندگی، تعطیل شدنی است اگر بندگی خدا پذیرفته نشد، بندگی هوا و بندگی شیطان خواهد بود؛ «أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ». وقتی زندگی را از بندگی جدا کردید مردم «عَبِیدُ النَّارِ» و بنده دنیا و بنده شیطان («ألّا تَعبُدُ الشّیطان») می شوند. ‌وقتی باب امیرالمؤمنین (ع) را بستید، شریک برای خدا درست می شود و بت پرستی به پا می شود «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُواْ نِعْمَهَ اللّهِ کُفْرًا وَأَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ. جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ. وَجَعَلُواْ لِلّهِ أَندَادًا لِّیُضِلُّواْ عَن سَبِیلِهِ».

۵ـ جریان سکولاریست های مسلمان ؛ بزرگ ترین انحراف دنیای اسلام

با توجه به آنچه گفته شد الگوی توسعه مدرن، پیچیده ترین لایه حجابی است که در مقابل اسلام و عصر ظهور تولید شده است و لذا به گمان ما در درون دنیای اسلام، اگر بخواهیم یک طبقه منحرف نام ببریم که حقیقتاً انحراف از اسلام و انحراف از عصر ظهور ایجاد می کنند سکولاریست های مسلمان هستند. سکولاریست های مسلمان امروز در کنار یهود و نواصب (که این تمدن روی دوش آنهاست) در مقابل عصر ظهور صف آرایی کرده اند و جبهه ای بر علیه حق و اهل بیت (ع) به وجود آورده اند. اینها که دنبال جدا کردن زندگی از بندگی بودند و خودشان را روشن فکرترین طبقه به حساب می آوردند با وهابی های مرتجع همدست شده اند و بر علیه ـ به قول خودشان هلال شیعی ، مشترکاً دست به اقدام می زنند. هیچ انحرافی (انحراف از از عصر ظهور) در دنیای اسلام بدتر از اشاعه جریان تجدد و بازسازی و اصلاحات بر محور تجدد (که فرهنگ و اخلاق کشور ما و دنیای اسلام را در اخلاق دنیا پرستی غرب منحل می کند) نیست. محور درگیری ما در حرکت به سمت ظهور، اینجاست.

سخنرانی حجت الاسلام میرباقری ؛ رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم
برگرفته از: سایت حرف آخر

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • ...
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

لحظه شمار غیبت

از زمان غیبت امام زمان(عج) تا کنون 1151سال شمسی4 ماه 8 روز 17 ساعت 56 دقیقه 01 ثانیه گذشته است . همچنان در گذر است آیا هنوز زمان آن نرسیده که خودمان را برای ظهور او آماده کنیم؟
اللهم عجل لولیک الفرج

ذکر روز

ذکر روزجمعه

حدیث تصادفی

هیچ بنده ‏اى حقیقت ایمانش را کامل نمى ‏کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین‏ شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و شکیبایى در مصیبت‏ها و بلاها.

دانستنی ها

سوسكها سريعترين جانوران 6 پا ميباشند. با سرعت يك متر در ثانيه.

اوقات شرعی

امروز: شنبه 20 اردیبهشت 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی:

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس